سفارش تبلیغ
صبا ویژن


رایحه خوش

باران

 

چه دریاچه ای بود نگاهت و من نمیدانستم تا کجاها همراه خنده ات در ان پارو خواهم زد ؟

 

صداهایش همچون ترانه های زیبا به گوش میرسد.قطره هایش مانند سیلی موج بر تخته سنگها می تازد .صداها...وقطره ها...باران است که می بارد.

 

باران نمی شوم که نگویی با چه منتی خود را بر شیشه می کوبد تا پنجره را بازکنم وهم نگاهی بیندازم! ابر می شوم که از نگرانی یک روز بارانی هر لحظه پنجره را بگشایی ومرا در آسمان نگاه کنی. 


نویسنده: پرستو ׀ تاریخ: جمعه 89/6/5 ׀ موضوع: ׀ لینک این پست ׀ نظرات ()


© All Rights Reserved to scent.Blogfa.com / Theme by:
bahar-20